بی حالت، بی احساس، ناگویا، بی بیان، قیافه ناگویا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سخت، سنگ دل، سنگی، سنگلاخ، پرسنک سایر معانی: پرسنگ، سنگپوش، سنگ دار، دل سخت، بی رحم، سفاک، سنگ مانند، سنگ سان، سرد، بی احساس، بی احساسات، بی عاطفه [خاک شناسی] پاره سنگی - سنگلاخی ...