نرخ گران [گردشگری و جهانگردی] قیمتی بالاتر از قیمت معمول
واژههای مصوب فرهنگستان
بابهای گران
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گران، لوکس، مجلل، تجملی، با شکوه، بسیار زیبا سایر معانی: دولوکس، پرزیب
(آمریکا) رستوران کوچک و کثیف، رستوران محقر و ارزان
فوق العاده گرانبها، پر بها، غیرقابل تخمین، چیز بی ارزش سایر معانی: پر ارزش، گرانبها
بی بها، چیز بی ارزش، بسیار پر قیمت سایر معانی: پرارزش، گرانبها، نفیس
شیک پوش، خیلی شیک سایر معانی: (قدیمی - خودمانی - اغلب کنایه آمیز) مجلل، شیک، معرکه
مغرور سایر معانی: (عامیانه) خودنمایانه، پر طمطراق، پرفیس وافاده، شیک و جلف، گرانقیمت و نظر گیر
چیز گرانبها، با ارزش، نفیس، گرانبها، پر بها، قیمتی سایر معانی: پرارزش، ارزشمند، ذی قیمت، شایگان، بهاور، ارزنده، ارجمند، گرانقدر [ریاضیات] با ارزش، ارزشمند
قیمتی بالاتر از قیمت معمول [گردشگری و جهانگردی]