priceless
معنی
بی بها، چیز بی ارزش، بسیار پر قیمت
سایر معانی: پرارزش، گرانبها، نفیس
سایر معانی: پرارزش، گرانبها، نفیس
دیکشنری
بی بها
صفت
priceless, inestimable, worthless, inappreciable, valuelessبی بها
priceless, invaluableچیز بی ارزش
pricelessبسیار پر قیمت
ترجمه آنلاین
بی قیمت
مترادف
beyond price ، cherished ، collectible ، costly ، dear ، expensive ، incalculable ، incomparable ، inestimable ، invaluable ، out of bounds ، out of sight ، prized ، rare ، rich ، treasured ، valuable ، valued ، without price ، worth a king's ransom ، worth its weight in gold