valuable
معنی
چیز گرانبها، با ارزش، نفیس، گرانبها، پر بها، قیمتی
سایر معانی: پرارزش، ارزشمند، ذی قیمت، شایگان، بهاور، ارزنده، ارجمند، گرانقدر
[ریاضیات] با ارزش، ارزشمند
سایر معانی: پرارزش، ارزشمند، ذی قیمت، شایگان، بهاور، ارزنده، ارجمند، گرانقدر
[ریاضیات] با ارزش، ارزشمند
دیکشنری
با ارزش
اسم
valuableچیز گرانبها
صفت
valuable, worth, noteworthy, valorous, chi-chi, chichiبا ارزش
precious, valuable, rich, inestimableگرانبها
exquisite, precious, valuable, richنفیس
precious, valuableقیمتی
invaluable, valuableپر بها
ترجمه آنلاین
با ارزش
مترادف
admired ، appreciated ، beneficial ، cherished ، collectible ، costly ، dear ، esteemed ، estimable ، expensive ، heirloom ، held dear ، helpful ، high priced ، hot property ، hot ، important ، in demand ، inestimable ، invaluable ، of value ، precious ، prized ، profitable ، relevant ، respected ، scarce ، serviceable ، treasured ، useful ، valued ، worthwhile ، worthy