از ... سرمشق گرفتن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] مثال بزنید
سرمشق (دیگران) شدن
بی مانند، بی نظیر، بی همتا، فرد، بی سابقه سایر معانی: بی مثال، غیر موازی
[ریاضیات] با چند مثال
نمونه اولیه، طرح یا الگوی اصلی سایر معانی: نمونه یا الگوی اصلی (هر چیز)، پیش الگو، نمونه ی کامل نوع یا گروه بخصوصی، الگوی راستین، نمونه ی آرمانی [سینما] صورت نوعی ازلی - نمونه اصلی - صورت نو ...
زیبایی دلخواه، زیبایی آرمانی، خوشگل، زیبای تمام عیار، کمال مطلوب
گفتن، ذکر کردن، اتخاذ سند کردن سایر معانی: (مطالب کتبی یا شفاهی را) نقل قول کردن، رونگاشت کردن، استناد کردن به، بازگشت کردن یا دادن به، رجوع کردن به، (حقوق) احضار کردن (به دادگاه)، فراخوانی، ...
محک، میزان، معیار، ملاک، ضابطه، مقیاس، نشان قطعی سایر معانی: پیمانه، سنجه، استاندارد (standard)، ایاره [عمران و معماری] ضابطه - معیار - مصداق - سنجه [برق و الکترونیک] معیار، محک [نساجی] میزا ...
1- پیروی کردن، تاسی کردن، دنباله روی کردن 2- (بازی ورق) همان خال را بازی کردن
تصویر سایر معانی: توضیح، روشنگری، بیان (از راه مثال و غیره)، نخش گزاری، دیماس، عکس، فرتور، نگاره، نخشبه (چیز آذینی و روشنگر)، بنگار، مثال، نمونه [حسابداری] مثال تشریحی [برق و الکترونیک] تفسی ...
مثل، شاهد، مثال، نمونه، مورد، سرمشق، لحظه، بعنوان مثال ذکر کردن سایر معانی: مصداق، مرحله، گام، حالت، مثال آوردن، به عنوان نمونه ذکر کردن، نشانگر بودن، (در اصل) درخواست مصرانه، التماس شدید، ( ...