[زمین شناسی] زمرد شب اولیوین (پریدوت یا کریسولیت) که مقداری از ته رنگ زرد خود را در نور مصنوعی از دست می دهد و بیشتر سبز به نظر می رسد. (مانند یک زمرد) و به عنوان جواهر کاربرد دارد. مترادف: ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شب نشینی
(کلیسای کاتولیک) دعای اول شب، نیایش سرشب (ششمین دعا از هفت دعای شبانه روزی) (vespers هم می گویند)
[نفت] عصر کاری
[زمین شناسی] بین الطلوعین دریانورى وقتى که خورشید در در موقعیت 12 درجه زیر خط افق قرار گیرد.
1- (در اصل) عصر 2- سر شب
(قدیمی) شب قبل، دیشب، دوش (yestereve و yestreen هم می گفتند)
ایجاد کردن، به وجود آوردن، به کار انداختن، فاحشه ی تلفنی، فاحشه تلفونی
لباس، لباس پوشاندن، پانسمانکردن، مزین کردن، لباس پوشیدن، ملبس کردن، جامه بتن کردن، درست کردن موی سر سایر معانی: (جامه) پوشیدن، پوشاندن، پوشاک (به ویژه در اشاره به نوع لباس)، (زنانه) پیراهن، ...
پیراهن سفید مردانه، پیراهن عصر مردانه، پیراهن لباس رسمی
معشوقه سایر معانی: معشوقه
پیری سایر معانی: کهنسالی، سالمندی، سالخوردگی، دوران پیری [زمین شناسی] کهن سنی در توپوگرافی، مرحله نهایی در چرخه فرسایشی یک عارضه یا یک ناحیه که طی آن سطح ناحیه فرسایش یافته و تقریباً به سطح ...