call girl
/ˈkɒlˈɡɜːrl/

معنی

ایجاد کردن، به وجود آوردن، به کار انداختن، فاحشه ی تلفنی، فاحشه تلفونی

دیکشنری

فاحشه تلفنی
اسم
whore, slut, prostitute, hooker, geisha, call girlفاحشه
call girlفاحشه تلفونی

ترجمه آنلاین

زنگ بزن دختر

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.