مدار چاپی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] مدار چاپی زدوده نوعی مدار چاپی که به وسیله زدایش شیمیایی یا حذف شیمیایی و الکترولیتی بخش های نامطلوب لایه رسانا، نوعاً لایه مسی روی ماده عایق ،ساخته می شود .
[نساجی] چاپ غلتکی گراوری
بعید، شبیه بعید سایر معانی: غیر میسر، (هر چیز باور نکردنی یا غیرمعقول یا غیر معمول) بعید، نامیسر، باور نکردنی، غیرواقع، (قدیمی) آورده شده از راه دور، دور آورد، دورودراز، زورکی، ازدورامده ...
[زمین شناسی] تیر مرکب، تیر چوب آهنی
کشیده شده به سوی بالا، فراز کشیده
ازروی بدبختی یابیچارگی، بطوربدیازیان اور، به پستی
زشت، مکروه، ناپسند، منفور، خبیی سایر معانی: نفرت انگیز، کریه، مشمئز کننده، چندش آور، بسیار ناخوش آیند، بسیار بد، مزخرف، بیزار کننده و چرند
باز، ریشه، تکیه گاه، زمینه، پایه، پایگاه، اساس، بنیاد، مبنا، مرکز، شالوده، ته، بناء، ته ستون، صدای بم، عنصر، فرومایه، خسیس، پست، بنیان نهادن، مبنا قراردادن، پایه زدن سایر معانی: پی، جرز، (نق ...
سانحه، سختی، فلاکت، بدبختی، مصیبت، بلاء، فاجعه، بیچارگی سایر معانی: بلا، آدرنگ، نکبت، رزیئه
حک شده سایر معانی: (verb transitive) حک کردن، تراشیدن، کنده کاری کردن، بریدن
خوار، پست، محقر، قابل تحقیر سایر معانی: درخور خواری، نکوهیدنی