farfetched
معنی
بعید، شبیه بعید
سایر معانی: غیر میسر، (هر چیز باور نکردنی یا غیرمعقول یا غیر معمول) بعید، نامیسر، باور نکردنی، غیرواقع، (قدیمی) آورده شده از راه دور، دور آورد، دورودراز، زورکی، ازدورامده
سایر معانی: غیر میسر، (هر چیز باور نکردنی یا غیرمعقول یا غیر معمول) بعید، نامیسر، باور نکردنی، غیرواقع، (قدیمی) آورده شده از راه دور، دور آورد، دورودراز، زورکی، ازدورامده
ترجمه آنلاین
دور از ذهن
مترادف
bizarre ، doubtful ، dubious ، eccentric ، fantastic ، fishy ، forced ، illogical ، implausible ، improbable ، incoherent ، inconsequential ، incredible ، labored ، preposterous ، queer ، recondite ، strained ، strange ، suspicious ، unconvincing ، unlikely ، unnatural ، unrealistic