[نساجی] تخمین چشمی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حسابداری] بهای تمام شده برآوردی
کارمایۀ مصرفی برآوردی [تغذیه] آن مقدار انرژی مصرفی یک فرد در طی یک فعالیت خاص که با یکی از روشهای برآورد انرژی برآورد شده است|||متـ . انرژی مصرفی برآوردی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] تخمین متوسط فرایند
روزدریافت برآوردی ایمن و کافی [تغذیه] مقدار دریافت توصیهشده برای آن دسته از مواد مغذی که اطلاعات کافی برای تدوین «رواداشت رژیمی توصیهشدۀ» آنها وجود ندارد|||اختـ . روزاک ESADDIs ...
مانده عمر مفید برآوردی [درونشهری] عمر مفید که بر مبنای وضعیت سازه راه، بلافاصله پس از ساخت یا بازسازی یا تعویض یا تغییر شرایط، برآورد میشود ...
بودجه، حساب درامد و خرج سایر معانی: حساب هزینه و درآمد، هزینه ی انجام کاری، مقدار پول تخصیص یافته برای چیزی، اعتبار، بودجه بندی کردن، بودجه دادن، برنامه ی درآمد و هزینه تدوین کردن، برنامه بن ...
پر باد، متورم سایر معانی: آماسیده، آماس کرده، پف کرده، باد شده (یا کرده)، آماهیده، (قیمت و پول و ارقام) دچار تورم، تورمی، بیشبودی، دچار بیشبود، باد کرده، باد در استین انداخته، مغرور، بالابرد ...
بهادار، نر دار، پولی
مشهور، خوشنام سایر معانی: شایع، در افواه، گفته شده [حقوق] مشهور، معروف
زمان تخمینی رسیدن کشتی یا هواپیما یا هر وسیلۀ نقلیۀ دیگر به مقصدی خاص [مشترک حملونقل]
میزان تردد ممکن که بر مبنای دادههای هندسه راه، بلافاصله پس از ساخت یا بازسازی یا تغییر شرایط، برآورد میشود [درونشهری]