جلد، کتاب، کت، ژاکت، نیمتنه، پوشه، در پوشه گذاردن، پوشاندن، جلد کردن سایر معانی: (نظامی) فرنج، (از ریشه ی عربی)، پوشش برونی، پوشنه، رو پوش، رویه، روی گیر، پوشینه، روکش کتاب (dust jacket هم م ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بسته، قوطی، بسته کوچک، بسته بندی کردن سایر معانی: بسته ی کوچک، پاکت، جعبه ی کوچک (معمولا مقوایی)، (در اصل) یک بسته نامه، رجوع شود به: a packet boat، (انگلیس - عامیانه) پول زیاد، قوطی سیگار و ...
مقام، کیف کاغذ، کیف چرمی بزرگ سایر معانی: مقام وزارت، (برای حمل کاغذ و اسناد و غیره) کیف (briefcase هم می گویند)، کیف اوراق و اسناد دولتی، موجودی اوراق بهادار، کلیه ی سهام یک نفر، فهرست سهام ...
خفه کردن، خفه شدن، خاموش کردن، در دل نگاه داشتن سایر معانی: از هوا محروم کردن، (مجازی) دلگیر بودن، دچار خفقان کردن، دچار نفس تنگی کردن، (کاملا) پوشاندن، (به سرعت و کاملا) شکست دادن، منکوب کر ...
لوازم التحریر، نوشت افزار سایر معانی: نوشت افزار، لوازم التحریر [حسابداری] ملزومات اداری ؛ نوشت افزار
نوعی بالۀ مخاطی ـ پیرااستخوانی که به شکل لبۀ پاکت صرفا در راستای افقی لثه ایجاد میشود [پیوند]
واژههای مصوب فرهنگستان
خط فرضی پیرامون فضای لازم برای عبور خطنورد بهطوریکه با دیوارۀ تونل برخورد نکند [حملونقل ریلی]