با تکیه تلفظ کردن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن، برجسته نمودن سایر معانی: با فشار یا تاکید ادا کردن، مشدد کردن، علامت تشدید را گذاشتن، (اثر چیزی را) تشدید کردن، مورد تاکید قرار دادن، بر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تصدیق کردن، اثبات کردن، بطور قطع اظهار داشتن، از روی یقین گفتن، بحق دانستن سایر معانی: تاکید کردن، قویا اظهار کردن، به طور یقین گفتن، به طور حق به جانب گفتن [زمین شناسی] به معنی آنچه که برخل ...
کم اهمیت (یا ارزش) جلوه دادن
مبالغه کردن در، گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، بیش از حد واقع شرح دادن سایر معانی: غلو کردن، لافیدن، گزاف گفتن، گزاف گویی کردن، گنده گویی کردن، مبالغه کردن، اغراق گفتن، گزافیدن، تشدید کرد ...
گزافه گویی کردن، اغراق گفتن، بدرجه اغراق امیزی بزرگ کردن سایر معانی: گزافه کاری کردن، گزافه پردازی کردن، لاف و گزاف به کار بردن
(در ایفای نقش) غلو کردن، فزون کاری کردن، بسیار گری کردن، در انجام کاری زیاده روی کردن، توانایی خود را دست بالا گرفتن، مبالغه کردن، (در بازی ورق و قمار) گشاد بازی کردن، بلوف زدن، (چیزی را) بی ...