accentuate
معنی
با تکیه تلفظ کردن، تکیه دادن، تاکید کردن، اهمیت دادن، برجسته نمودن
سایر معانی: با فشار یا تاکید ادا کردن، مشدد کردن، علامت تشدید را گذاشتن، (اثر چیزی را) تشدید کردن، مورد تاکید قرار دادن، برجسته ساختن، مشخص تر ساختن، با تکیه ادا کردن
سایر معانی: با فشار یا تاکید ادا کردن، مشدد کردن، علامت تشدید را گذاشتن، (اثر چیزی را) تشدید کردن، مورد تاکید قرار دادن، برجسته ساختن، مشخص تر ساختن، با تکیه ادا کردن
دیکشنری
برجسته کردن
فعل
accentuate, accentبا تکیه تلفظ کردن
accentuateبرجسته نمودن
accent, accentuate, bolster, emphasize, restتکیه دادن
underline, stress, accent, accentuate, enforce, play upتاکید کردن
emphasize, accent, accentuate, greatenاهمیت دادن
ترجمه آنلاین
برجسته کردن
مترادف
accent ، bring attention to ، call attention to ، draw attention to ، emphasize ، feature ، give prominence to ، highlight ، point up ، spotlight ، stress ، underline ، underscore