لیست واژه‌ها

emphasis

تاکید، تکیهء صدا، قوت، ضربه، اهمیت، تکیه سایر معانی: پافشاری، سفارش، (زبانشناسی - واژه یا عبارت و غیره) تکیه، تکیه ی کلام [حسابداری] تاکید [برق و الکترونیک] تاکید

دیکشنری انگلیسی به فارسی

de emphasis filters

[برق و الکترونیک] فیلتر های پس تاکید

دیکشنری انگلیسی به فارسی

simulation language for integrated circuit emphasis

[برق و الکترونیک] زبان شبیه سازی برای تایید مدارمجتمع زبانی شبیه به بیسیک برای طراحی قسمتهای آنالوگ مدارهای مجتمع سیگنال - ترکیبی ( آنالوگ و دیجیتال )

دیکشنری انگلیسی به فارسی

simulation program with integrated circuit emphasis

[برق و الکترونیک] اسپانس [ برنامه شبیه سازی با تأکید بر مدارهای مجتمع ] برنامه شبیه سازی برای مدل کردن الکتریکی ترانزیستورها که در دانشگاه کالیفرنیا ( برکلی) تهیه شده است و فروشندگان دیگری ن ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

expression

سیما، حالت، بیان، قیافه، عبارت، تجلی، ابراز، کلمه بندی سایر معانی: به زبان آوری، آب و تاب، روش بیان، شور، حال، اصطلاح، صورت، زبانزد، هشته، بیانگر، نشانه، گویا، نشانگر، (قیافه یا حرکات و غیره ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

hyperbolism

اغراق گویی، گزافه پردازی، لاف زنی، (ادبیات) به کار بردن گزافه، گزافه کاری، مبالغه گویی، گزاف گویی، گزاف نویسی، مبالغه نویسی، اغراق نویسی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

importance

اعتبار، نفوذ، اهمیت، قدر، خطر، تقاضا، شان سایر معانی: مهم بودن، کرامندی، مهستی، (مهجور) معنی، فحوا، چم، مفهوم، ابرام

دیکشنری انگلیسی به فارسی

persistency

دوام، ابرام، اصرار، پافشاری، سماجت سایر معانی: persistence : اصرار [علوم دامی] تداوم شیر دهی

دیکشنری انگلیسی به فارسی

sensationalism

پیروی از عواطف واحساسات سایر معانی: (هنر و ادبیات - توسل افراط آمیز به احساسات و مبالغه و سبک مصنوعی و غیره به منظور تولید هیجان و تکان و غیره) سوهش ـ افروزی، احساس افروزی، پیروی از مسائل اح ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید