emphasis
معنی
تاکید، تکیهء صدا، قوت، ضربه، اهمیت، تکیه
سایر معانی: پافشاری، سفارش، (زبانشناسی - واژه یا عبارت و غیره) تکیه، تکیه ی کلام
[حسابداری] تاکید
[برق و الکترونیک] تاکید
سایر معانی: پافشاری، سفارش، (زبانشناسی - واژه یا عبارت و غیره) تکیه، تکیه ی کلام
[حسابداری] تاکید
[برق و الکترونیک] تاکید
دیکشنری
تاکید
اسم
emphasis, underscore, stress, affirmation, assertion, accentتاکید
importance, matter, significance, emphasis, magnitude, gravityاهمیت
reliance, emphasis, support, rest, prop, stayتکیه
strength, intensity, food, emphasis, bread, nutritionقوت
accent, emphasisتکیهء صدا
impact, strike, stroke, thud, lash, emphasisضربه
ترجمه آنلاین
تاکید
مترادف
accent ، accentuation ، attention ، decidedness ، force ، headline ، highlight ، impressiveness ، insistence ، intensity ، moment ، positiveness ، power ، preeminence ، priority ، significance ، strength ، stress ، underlining ، underscoring ، weight