قلاب دوزی کردن، گلدوزی کردن، برودرهدوزی، آراستن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[نساجی] قاب چوبی مدور گلدوزی یا کارگاه گلدوزی
[نساجی] اثر گلدوزی - طرح گلدوزی
[نساجی] ماشین گلدوزی ( نوعی ماشین دوزندگی که در تمام جهات می دوزد )
[نساجی] نخ کم تاب ابریشمی شامل 3تا 30 رشته ابریشم خام
[نساجی] نخ گلدوزی
[نساجی] گلدوزی
مبالغه کردن در، گزافه گویی کردن، اغراق امیز کردن، بیش از حد واقع شرح دادن سایر معانی: غلو کردن، لافیدن، گزاف گفتن، گزاف گویی کردن، گنده گویی کردن، مبالغه کردن، اغراق گفتن، گزافیدن، تشدید کرد ...
سخن بی معنی وبیهوده، جفنگ، اهسته حرکت کردن، پنهان شدن، فریفتن، سرهم بندی کردن سایر معانی: تقلب کردن، دستکاری کردن، از خود در آوردن، طفره رفتن، (عمدا) پاسخ مبهم دادن، این دست و آن دست کردن، س ...
مالیات، طلایی کردن، زر اندود کردن، مطلا کردن، تذهیب کردن سایر معانی: با لایه ای از طلا پوشاندن، زرنگار کردن، زرکوب کردن، آب طلا زدن، اکلیل زدن، درخشان و جذاب کردن، (با دادن جلا و رنگ و آب چی ...
مبالغه، گزاف گویی، اغراق، غلو، صنعت اغراق سایر معانی: (ادبیات) اغراق، گزافه، لاف، اغراق گویی، بدیع مبالغه، بدیع صنعت اغراق
اغراق گویی، گزافه پردازی، لاف زنی، (ادبیات) به کار بردن گزافه، گزافه کاری، مبالغه گویی، گزاف گویی، گزاف نویسی، مبالغه نویسی، اغراق نویسی