اکسیر [علوم دارویی] محلول شیرین آب و الکل که معمولا حاوی دارو است
واژههای مصوب فرهنگستان
اکسیر، کیمیا، خیسانده سایر معانی: (از عربی که خود از یونانی xerion آمده) اکسیر، کناد (که می پنداشتند فلزات را تبدیل به طلا می کند و یا عمر جاودانی می دهد)، معجون جوانی، آب زندگانی (elixir of ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نوشابه، مشروب، مشروب الکلی، مشروب خوردن یاخوراندن، با روغن پوشاندن، مایع زدن، مشروب زدن به، چرب کردن سایر معانی: شهد، عصاره، افشره، نوشابه ی الکلی (به ویژه اگر از راه تقطیر درست شده باشد نه ...
علاج هر چیز، دارویی که علاج هر درد باشد سایر معانی: دارویی که توسط فروشنده ساخته شده است، محصول دارو فروش، (دارویی که فروشنده از آن تعریف افراط آمیزی می کند) داروی قلابی
خیسانده، جرعه، دارو یا زهر ابکی، شربت عشق سایر معانی: معجون، آشامه، آب دارو، آب زهر، شربت عشق دادن به