معنی

خیسانده، جرعه، دارو یا زهر ابکی، شربت عشق
سایر معانی: معجون، آشامه، آب دارو، آب زهر، شربت عشق دادن به

دیکشنری

معجون
اسم
potionدارو یا زهر ابکی
sip, potion, gulp, shot, swig, godownجرعه
potionشربت عشق
infusion, elixir, potion, tinct, tinctureخیسانده

ترجمه آنلاین

معجون

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.