پخش، انتشار سایر معانی: برون شارندگی (جریان به خارج یا جلو)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزش، اضافه، تظاهر، فوران، جریان بزور سایر معانی: برون تراوی، برون شارندگی، برون ریزش، (نگارش یا سخن - بیان پر احساس و بی پروا) سرشارگویی، سرشار نویسی، برون ریزی احساسات، (پزشکی - ریزش خون و ...
ریزش، جریان، بیرون ریزی، به بیرون جاری شدن سایر معانی: برون ریزش، جریان به سوی خارج، خروج، برون رفت، هرچیز برون ریزی شده، طغیان [عمران و معماری] جریان خروجی - دبی خروجی [زمین شناسی] جریان خر ...
بیرون ریزش، بیرون ریز سایر معانی: برون ریز، برون ریزش، فوران، خروج