ناهار خوردن، شام خوردن، شام دادن سایر معانی: غذا خوردن، (با خوراک) پذیرایی کردن، (مهجور) شام
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اغفال کردن، فریب دادن، چشم بندی کردن سایر معانی: گول زدن، کلک زدن، فریبکاری کردن، (در اصل) چشم کسی را بستن
در هوای ازاد سایر معانی: در هوای باز، درجای بی سقف [سینما] فضای باز