[کامپیوتر] دو طرفه - انتقال همزمان داده ها در دو جهت. بر خلاف half duplex . نگاه کنید به MODEM .
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] جداسازی فرکانسی مسیر رفت و برگشت
fdx کاملا دو رشته ای [کامپیوتر] تمام دو رشته ای ؛ کاملا دو رشته ای ؛ پروتکل دو سوی همزمان ؛ دو طرفه
[برق و الکترونیک] ارتباط نیمه دو طرفه یا نیم دوپلکس
[برق و الکترونیک] عملکرد نیمه دو طرفه عملکرد مدار مخابراتی با یک انتهای دو طرفه و انتهای دیگر یک طرفه . در سیستمهای سیار معمولاً ایستگاه پایه دو طرفه و ایستگاههای سیار یک طرفه هستند.
دوتایی، دویی، دو خدا گرایی، دوتاپرستی سایر معانی: دوگانگی، ثنویت، دوگرایی، دوگانه انگاری، (فلسفه - این اندیشه: جهان از ماده و روح تشکیل شده است) دوگانگی جهان [برق و الکترونیک] همزادی ...
تکراری، دو نسخهای، عوضی، دوبل کردن، المثنی نوشتن یا برداشتن، دو نسخه کردن، تکثیر کردن سایر معانی: (کاملا یکجور) همانند، همسان، همتا، لنگه، جفت، روگرفت، نسخه ی ثانی، کپی، رونوشت، رونوشت گرفتن ...
دو سایر معانی: دو (2)، دو تا، دو عدد، زوج، جفت، (ورق بازی) دولو، خال دو، (تاس بازی) دو، عدد دو، شماره ی دو، شماره دو [برق و الکترونیک] دو [ریاضیات] دو
یک مولکول دِنا متشکل از دو رشته مکمل که با پیوند هیدروژنی بین جفتبازهای متقابل به هم وصل شدهاند [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
اقامتگاهی در دو سطح یا دو طبقه که با هم مرتبط هستند [گردشگری و جهانگردی]