مشنگ و منگل
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[برق و الکترونیک] پایانه ی ساکت نوعی پایانه ی داده های تصویر ( اسکی ) و ناهمزمان که برای تبادل داده ها، به رایانه های متصل به شبکه ارتباطی وابسته است . به این دلیل ( ساکت ) گفته می شود که فا ...
دستوزنه [ورزش] وزنهای متشکل از یک میلۀ کوتاه که وزنههای همانندی در دو سر آن بهطور ثابت یا تعویضپذیر قرار دارد و برای تقویت عضلات دست و شانه به کار میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
لالی سایر معانی: گنگی
متحیر، مات و مبهوت، بهت زده (dumbstricken هم می گویند)
(رستوران) آسانسور غذا بر، رستوران سیار، قفسه ای که طاقچه های گردنده دارد، اسباب برای بالابردن ظروف
اشاره کننده، اندک نمایش دهنده
هاج و واج کردن، شگفت زده کردن
تعجب، مات کردن، خیره کردن، مبهوت کردن، متعجب ساختن، متحیرساختن، سردرگم کردن سایر معانی: شگفت زده کردن، متحیر کردن، بهت زده کردن، (مهجور) سردرگم کردن، گیج کردن، (شعر قدیم) شگفتی
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی سایر معانی: سر در گمی، بهت، حیرت، آشفتگی، اختلال (حواس یا اوضاع)، سرگشتگی، بی ترتیبی، به هم ر ...
تابش یا روشنی خیره کننده، خیره کردن سایر معانی: (با نور یا درخشش یا زرق و برق) خیره کردن یا شدن، شکوه، جلال، زرق و برق، درخشش، جلوه گری، مات و مبهوت کردن، سرگشته کردن، شگفت زده کردن، غرق در ...
ابله، احمق، کله خر، خرشو سایر معانی: آدم کندذهن، تهی مغز، کالیوه، لاده، دیرآموز، کودن، کلیاوه، احمقانه رفتار کردن