حساب ماندهها [ریاضی] مبحثی از نظریۀ توابع مختلط که به مطالعۀ ماندهها مربوط میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] حساب مانده ها [آمار] حساب مانده ها
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] کلاس های کامل مانده
(خودمانی) در اثر کوشش و رنجبری مقام یا امتیاز به دست آوردن، وظیفه ی خود را ادا کردن
[ریاضیات] مجموعه ی کاهش یافته ی باقیمانده ها
کفاره دادن، جبران کردن، جلب کردن، خشم کسی را فرونشاندن، جلب رضایت کردن سایر معانی: (مهجور) موافق بودن، توافق داشتن، 1 - فورا، به تندی 2- در همان زمان، همدل، متوافق، متفق، یک دل و یک زبان، مت ...
کار، ماموریت، گماشت، وظیفه، فرض، خدمت، عهده، تکلیف، عوارض گمرکی سایر معانی: بایستگی، کارداد، مالیات، عوارض، ساو، باژ، (به ویژه در ارتش) ماموریت، گماردگی، (مکانیک) کارایی (مقدار کاری که موتور ...
ارزش، قیمت، بها، نرخ، با قائل شدن، قیمت گذاشتن سایر معانی: مظنه، جایزه (برای دستگیری یا کشتن)، کله گرگی، رشوه، پول چای، (مجازی) هزینه، فداکاری، تاوان، تنبیه، تقاص، قیمت گذاری کردن، (عامیانه) ...
اصلاح کردن، برطرف کردن، جبران کردن، تصحیح کردن، یکسو کردن سایر معانی: درست کردن، راست داشت کردن، سهی کردن، ویراستن، سامان دادن، (شیمی) دو تقطیری کردن، دوباره تقطیر کردن، (برق) یکسو کردن، (بر ...
هزینههایی که مقامات بندری برای گذر کالا از اسکله از کشتیها دریافت میکنند [حملونقل دریایی]
عوارضی برای ورود کشتیهای بازرگانی به بندرگاه براساس قوانین بندری [حملونقل دریایی]