صدای یکنواخت، تکرار هماهنگ، یک نواخت سایر معانی: یک جور بودن (سبک یا طرز یا رنگ و غیره)، قرائت یا نیایش با صدای یکنواخت، (تکرار صوت بخصوص یا ادای واژه ها با نوای یکنواخت) یکنواختی، (موسیقی) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
یک نواختی، بی تنوعی
تشنگی، ارزومندی، عطش، اشتیاق، اشتیاق داشتن، تشنه بودن، ارزومند بودن سایر معانی: آرزومندی، ایاسه، شور، آرزوی چیزی را داشتن، (عامیانه) میل به نوشیدنی الکلی، عطش داشتن
پوچی، بی حسی، بی عاطفگی، بی روحی، خنکی، بی مزگی سایر معانی: بی طعمی، ملال انگیزی
فراری، فراریت، قابلیت تبخیر [خودرو] خاصیت بخار شدن یک سیل یا فراریت ان [شیمی] فراریت [کامپیوتر] فراری [مهندسی گاز] فراریت، قدرت تبخیر موادنفتی [نساجی] فراریت - بخار شوندگی [پلیمر] فراریت ...