اُفت حاشیه [حملونقل درونشهری] عارضهای در سطح راه که سبب میشود فاصلۀ عمودی لبۀ روسازی تا سطح شانه از حد مجاز بیشتر شود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نهانگاه، مخزن، ذخیره گاه، چیز ذخیره، چیز نهان شده، پنهان کردن سایر معانی: (جایی که شکارچیان و غیره در آنجا خوراک و ملزومات خود را پنهان می کنند) نهانگاه، نهفتگاه، آبشتگاه، پسله، چیز پنهان شد ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نژاد، سرازیری، نزول، هبوط سایر معانی: فرود، فرو روی، پایین روی، زیرروی، فروشد، تبار، نسب، تخمه، نسل، پروز، فروسویی، زیرسویی، شیب، (با: on یا upon) یورش، حمله ی ناگهانی، خراب شدن سر کسی، سر ز ...
طاس، مهره، سرپیچ، سرنوشت، جفت طاس، سر سکه، قمار، جان دادن، تلف شدن، فوت کردن، بشکل حدیده یا قلاویز دراوردن، با حدیده و قلاویز رزوه کردن، درگذشتن، مردن سایر معانی: وفات کردن، ورپریدن، (مجازی) ...
پزشک دیوانگان، خرد شدن، جمع شدن، منقبض کردن، چروک شدن، منقبض شدن، خزیدن، فشردن، چروک کردن، شانه خالی کردن از، کوچک شدن، اب رفتن سایر معانی: (پارچه و لباس و غیره) آب رفتن، (کاشی) ورچلسکیدن، ( ...