افسردگی سایر معانی: پکری [خاک شناسی] زباله دان
دیکشنری انگلیسی به فارسی
صدای یکنواخت، تکرار هماهنگ، یک نواخت سایر معانی: یک جور بودن (سبک یا طرز یا رنگ و غیره)، قرائت یا نیایش با صدای یکنواخت، (تکرار صوت بخصوص یا ادای واژه ها با نوای یکنواخت) یکنواختی، (موسیقی) ...
یک نواختی، بی تنوعی
بیزاری، دل تنگی، خستگی، ملالت، یکنواختی سایر معانی: طاقت فرسایی
پوچی، بی حسی، بی عاطفگی، بی روحی، خنکی، بی مزگی سایر معانی: بی طعمی، ملال انگیزی