معنی

بیزاری، دل تنگی، خستگی، ملالت، یکنواختی
سایر معانی: طاقت فرسایی

دیکشنری

تدیوم
اسم
uniformity, monotony, tediumیکنواختی
aversion, distaste, disgust, hatred, weariness, tediumبیزاری
boredom, ennui, humdrum, tedium, gloomملالت
fatigue, exhaustion, boredom, tiredness, weariness, tediumخستگی
gloom, desolation, ennui, melancholia, tedium, anguishدل تنگی

ترجمه آنلاین

خسته کننده

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.