جدلی، مباحثهای، هم ستیزگرانه، جدال امیز، هم ستیز، هم ستیزگر سایر معانی: بحث آفرین، مشاجره انگیز، بحث انگیز، مورد بحث، جدل آمیز [حسابداری] بحث انگیز
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دلیر، بی باک سایر معانی: (نادر) دلیر، شجاع، دلیر بیشتر بصورت مزاح بکار میرود
سخت، ترسناک، دشوار، قوی، نیرومند، مهیب، سهمگین سایر معانی: ترس انگیز، هولناک، رعب انگیز، خوفناک، ژیان، شاق، صعب، (از نظر اندازه یا خوبی) اعجاب انگیز، شگفت انگیز، پرابهت
شجاع، دلاور، مرد، دلیرانه، نیرومند، تهمتن، بهادر سایر معانی: مصممانه، سرسختانه، دلاورانه، پیگیر، دلیر، متهور، گزیرا، هنگمند