[سینما] عدسی مقعر / عدسی واگرا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] برجک واگرا
مرز صفحۀ واگرا [زمینشناسی] مرز میان دو صفحه که از هم دور میشوند
واژههای مصوب فرهنگستان
[ریاضیات] سری واگرا
[ریاضیات] به طور واگرا موازی
غیر متعارف سایر معانی: نابهنجار، ناجور، ناهمسان
غیر، مغایر، مختلف، متفاوت، متنوع، متمایز سایر معانی: (با: from و [عامیانه ] than و [انگلیس ] to) متفاوت، ناسان، ناهمسان، وابر، ناساز، نابرابر، دگرسان، جدا، مشخص، گوناگون، چندین، دیگر، دیگری، ...
ناجور، مختلف، نابرابر، نامساوی سایر معانی: متمایز، ناسان، از هم جدا، ناهمخوان، غیرمتجانس
عدسی واگرا [فیزیک] نوعی عدسی که فاصله کانونی منفی دارد |||متـ . عدسی کاو concave lens||| عدسی منفی negative lens
ناهمخوان، ناهمساز، ناهماهنگ، نامتوافق، ناسازگار، ناهمگن، نامناسب، ناجور، ناشایسته، بی مناسبت، نامتجانس
مرز میان دو صفحه که از هم دور میشوند [زمینشناسی]