[شیمی] پاشندگی مولکولی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پاشش چرخش اپتیکی [فیزیک - اپتیک] پاشش حاصل از تغییر چرخش نوری براثر عبور مادۀ فعال نوری، در هنگام تغییر طولِموج |||متـ . پاشش چرخش نوری ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[شیمی] پاشندگی چرخش نوری
[زمین شناسی] شاخص پواسون برای پراکندگی [ریاضیات] شاخص پراکندگی پواسون [آمار] شاخص پواسون برای پراکندگی
[زمین شناسی] پراکنش ابرنرمال [آمار] پراکنش زبَرنرمال
[ریاضیات] قضایای مربوط به پراکندگی
[برق و الکترونیک] پراکندگحی ماده فراصوتی تولید مخلوط معلق مایع در مایع یا جامد در مایع یک ماده در ماده دیگر به دلیل عملکرد امواج فراصوتی باشدت بالا.
[آمار] آزمون وستنبِرگ برای پراکندگی
ریزش، پخش، انتشار، پخش شدگی سایر معانی: اشاعه، پراکنش، گسترش، پاشش، نشت، (نور) پخشیدگی، پخشش، هم آمیزی مولکول ها (در گازها و آبگونه ها)، اطناب، درازگویی، پرگویی، روده درازی، شهوت کلام، افاضه ...
تبعید، نفی، جلای وظن، تبعید کردن سایر معانی: آوارگی، آلاخونی، آلاخون والاخونی، جلای وطن، میهن راندگی، هجرت، آدم تبعید شده، (شخص) تبعیدی، آواره، از میهن رانده شده، تبعید کردن یا شدن، تاراندن ...
شیوع، وسعت، گسترش، منتشر شده، منتشر شدن، فرش کردن، گستردن، پهن شدن، بصط و توسعه یافتن، منتشر کردن، پخش کردن، پهن کردن، گسترش یافتن سایر معانی: از هم باز کردن، از هم گشودن، (کاشانی) شید کردن، ...
پراکنۀ پایدار یک بسپار مایع [شیمی]