diffusion
/dəˈfjuːʒn̩/

معنی

ریزش، پخش، انتشار، پخش شدگی
سایر معانی: اشاعه، پراکنش، گسترش، پاشش، نشت، (نور) پخشیدگی، پخشش، هم آمیزی مولکول ها (در گازها و آبگونه ها)، اطناب، درازگویی، پرگویی، روده درازی، شهوت کلام، افاضه
[علوم دامی] انتشار
[شیمی] پخش، نفوذ، هم آمیزى مولکول ها (در گازها و آبگونه ها)
[سینما] نرم کردن تصویر
[عمران و معماری] انتشار - پخش - پخشیدگی - نفوذ - پراکندگی - افشانه
[کامپیوتر] نفوذ
[برق و الکترونیک] پخش ؛ نفوذ 1. پاشیدگی ذرات، معمولاً به شکل گاز در حجم واحدی نظیر محفظه، اتاق، ساختمان یا منطقه .2. فرایندی در دماهای بالا که طی آن اتمهای دهنده یا پذیرنده به منظور تغییر مشخصات الکتریکی نیمرسانا در ساختار بلوری آن توزیع می شوند. ابن فرایند در کوره نفوذ و معمولاً در دماهای بین 850 تا 1150 دره سلیسیوس انجام می شود . نفوذ دهنده ها و پذیرنده ها در یک تراشه ی نیمرسانا منجر به تشکیل پیوند پی ان می شود. - نفوذ، پخش
[مهندسی گاز] پراکندگی، نفوذ
[زمین شناسی] انتشار، انتشار نور،تخلیه کردن با فشار،کم کردن از قدرت ،تخلیه فشار،پراکندگی ،ریزش ،پخش شدگی حرکت سریع اجزای شیمیایی به سطوح رشدشان از طریق انتقال بخار. ترکیب گاز و هوا و تشکیل یک گاز همگن، ترکیب دو یا چند گاز . حرکت سریع اجزای شیمیایی به سطوح رشدشان از طریق انتقال بخار.
[نساجی] نفوذ - قابل انتشار - پراکندگی - انتشار
[ریاضیات] انتشار، اشاعه، پراکنش، پخش، تراوش، نفوذ
[خاک شناسی] پخشیدگی
[پلیمر] نفوذ
[آب و خاک] پخش (دیفیوژن)، پخشیدگی، انتشار

دیکشنری

انتشار
اسم
diffusion, publication, propagation, dissemination, issuance, dispersionانتشار
broadcast, distribution, release, diffusion, dissemination, propagationپخش
abscission, pour, infusion, inset, downfall, diffusionریزش
diffusionپخش شدگی

ترجمه آنلاین

انتشار

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.