وحشت زده، خزنده سایر معانی: چندش آمیز، چندش آور (چنان که گویی حشرات دارند از بدن انسان بالا می روند)، آهسته رو، مور مور کننده، غیر عادی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بد، تکان دهنده، هولناک، برخورنده سایر معانی: روانکوب، زننده، بسیار ناخوشایند، مستهجن، ناپسند، قبیح، زشت، منزجر کننده، مایه انزجار، موحش، بسیار بد