creepy
معنی
وحشت زده، خزنده
سایر معانی: چندش آمیز، چندش آور (چنان که گویی حشرات دارند از بدن انسان بالا می روند)، آهسته رو، مور مور کننده، غیر عادی
سایر معانی: چندش آمیز، چندش آور (چنان که گویی حشرات دارند از بدن انسان بالا می روند)، آهسته رو، مور مور کننده، غیر عادی
دیکشنری
خزنده
صفت
creepy, awestruck, aghast, awestricken, planet-stricken, planet-struckوحشت زده
crawling, creeping, creepy, reptilian, wormyخزنده
ترجمه آنلاین
خزنده
مترادف
awful ، direful ، disgusting ، disturbing ، dreadful ، eerie ، frightening ، ghoulish ، gruesome ، hair raising ، horrible ، itching ، itchy ، macabre ، menacing ، nightmarish ، ominous ، shuddersome ، sinister ، terrifying ، threatening ، unpleasant ، weird