ریژه [مهندسی بسپار - پلاستیک] مجموعهای که در انتهای رانشگر (extruder) برای شکلدهی مذاب بسپاری نصب میشود
واژههای مصوب فرهنگستان
ریژه [مهندسی بسپار - تایر] مجموعهای که در انتهای رانشگر (extruder) برای شکلدهی مذاب بسپاری نصب میشود
ریژه [مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] مجموعهای که در انتهای رانشگر (extruder) برای شکلدهی مذاب بسپاری نصب میشود
طاس، مهره، سرپیچ، سرنوشت، جفت طاس، سر سکه، قمار، جان دادن، تلف شدن، فوت کردن، بشکل حدیده یا قلاویز دراوردن، با حدیده و قلاویز رزوه کردن، درگذشتن، مردن سایر معانی: وفات کردن، ورپریدن، (مجازی) ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(در مورد صدا و شهرت و غیره) کم کم از بین رفتن یا ضعیف شدن، محو شدن، چشمان خماریابیحال
[عمران و معماری] سر صلیبی - نگهدارنده حدیده [صنعت] ماتریس - درجه پایینی قالب های برش و خم که در زیر سنبه قرار می گیرد [ریاضیات] ماتریس قالب سازی، جعبه ی حدیده، جاقالبی
[برق و الکترونیک] پیوند مهره نصب مهره یا تراشه ی قطعه ی نیمرسانا (دیود، ترانزیستور، تریستوریا مدار مجتمع ) روی قاب سرسیم دار یا بستر سرامیکی به روشهای مختلف مظیر جوش یا چسبکاری . متداول ترین ...
علوم مهندسى : جلادهى یا پرداخت حدیده اى
ریختهگری ریژهای [مهندسی مواد و متالورژی] نوعی ریختهگری که در آن فلز مذاب بهجای قالبهای ماسهای در قالبهای فلزی دائمی ریخته میشود ...
(ریخته گری و فلز کاری) ریخته گری تحت فشار، ریختن فلز مذاب در قالب تحت فشار زیاد، عمران : ریخته گرى با قالب فلزى
[نفت] بوشن حدیده یی
تحلیل رفتن، مردن، روبزوال نهادن سایر معانی: تحلیل رفتن، روبزوال نهادن، مردن