[برق و الکترونیک] قطر داخلی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[سینما] قطر ته عدسی
[عمران و معماری] حداقل قطر خم
قطر کمینه [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] قطر باپوست درختان سر پا که قطع درختان با قطری کمتر از آن مجاز نیست
واژههای مصوب فرهنگستان
[عمران و معماری] قطر اسمی [آب و خاک] قطر اسمی
[عمران و معماری] قطر روزنه
[زمین شناسی] قطر ذره طول خط صافی که از مرکز یک ذره رسوبی (که به صورت یک کره در نظر گرفته شده) می گذرد، ابزار یا پارامتری معمول در بیان اندازه یک ذره.
[آب و خاک] قطر غربال، قطر الک
[نساجی] قطر مغزی نخ
پهنا، عرض، وسعت نظر، عریضی سایر معانی: فراخی، (بیشتر در مورد پارچه) قطعه، قواره، گسترش، پهنه، وسعت، سعه، گشادگی [عمران و معماری] پهنا - عرض [ریاضیات] عرض، پهنا، پهنه
شعاع، شعاع دایره، نصف قطر، زند زبرین سایر معانی: ناحیه ی درون شعاع، درون پراز، محدوده، حد، کران، (دایره) شعاع، نیم پراز، نیم ترامون، هر چیز شعاع مانند: (چرخ) پره، اسپوک، (فاصله ای که هواپیما ...
اندازه، قالب، قد، سایز، چسبزنی، میزان، مقدار، بر اورد کردن، اهار زدن سایر معانی: (جامه و کفش و کلاه و غیره) اندازه، بزرگی، زیادی، کلانی، رشد، شماره، تعداد، (عامیانه) وضع، به اندازه ی خاصی در ...