فنا ناپذیر، از میان نرفتنی، نابود نشدنی سایر معانی: ویران نکردنی (یا نشدنی)، تباهی ناپذیر، خراب نشدنی، نابود نشدنی (یا نکردنی) [برق و الکترونیک] فناناپذیر، ناویرانگر [ریاضیات] فنا ناپذیر، تخ ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
همیشگی دائمی، ابدی، جاودان، ازلی، سرمد سایر معانی: جاوید، جاویدان، جاودانه، انوشه، پایدار، همیشگی، پاینده، پردوام، بادوام، پایا، دایم، مکرر، پی در پی، لاینقطع، پیوسته، یک ریز، ابدیت، همیشگان ...
ابدی، جاودان، رخ دهنده دومرتبه در هفته سایر معانی: جاوید، جاویدان، هرگزی، ر دهنده دومرتبه در هفته، نیم هفتگی، جاودانی