معرفی کننده، اشاره کننده، تعیین کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نمایشی، نشان دادنی، جلوه دهنده سایر معانی: (معمولا با: of) نمایشگر، نشان دهنده ی، ناشی از، جلوه گر
وابسته به نماینده
رمزی، کنایهای، حاکی، دال بر، علامت دار، نشان دار، نمادین، نمادی سایر معانی: سمبولیک، اختصاری، کنایه ایsymbolic(al)رمزی، دال، نشان دهنده، رابطه نحوی [برق و الکترونیک] نمادی، نمادین [نساجی] سم ...
حاکی، نشانه بیماری، مطابق نشانه بیماری، حاکی از علائم مرض سایر معانی: وابسته به نشانه های بیماری، هم افتی، نشانه، علامت، نماینده، حاکی از علائم مر، طب نشانه بیماریsymptomatic(al)مطابق بانشا ...