exhibitive
معنی
نمایشی، نشان دادنی، جلوه دهنده
سایر معانی: (معمولا با: of) نمایشگر، نشان دهنده ی، ناشی از، جلوه گر
سایر معانی: (معمولا با: of) نمایشگر، نشان دهنده ی، ناشی از، جلوه گر
دیکشنری
برجسته
صفت
dramatic, exhibitive, demonstrative, expository, flashy, scenicنمایشی
evincible, exhibitiveنشان دادنی
exhibitiveجلوه دهنده
ترجمه آنلاین
نمایشگاهی