حشره زدایی کردن، (برنامه ی کامپیوتر و غیره ـ یافتن و از بین بردن عیوب و خطاها و اجزای خراب) عیب زدایی کردن، اشکال زدایی کردن [کامپیوتر] اشکال زدایی ؛ اشکال زدائی کردن - اشکال زدایی، رفع اشکا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] ابزار اشکال زدایی ادوات اشکال زدایی
برنامه اشکال زدایییثلاعللهگل، اشکال زدائى کامپیوتر : اشکال یابى [کامپیوتر] اشکال یابی اشکال زدایی برنامه اشکال زدایی [برق و الکترونیک] اشکال زدا
اشکال زدایی [کامپیوتر] اشکال زدایی [برق و الکترونیک] اشکال زدایی، استراق سمع زدایی 1. حذف خطاهای کی برنامه ی رایانه ای 2. کشف و از بین بردن وسایل استراق سمع . ابزار اصلی ضد جاسوسی، گیرنده ای ...
اشکال زدایی برنامه
پیاده کردن، سراسر بازدید کردن، پیاده کردن و دوباره سوار کردن سایر معانی: (دقیقا) بازبینی کردن، معاینه کردن، بررسی کردن، تعمیر کامل کردن، (موتور و غیره) پیاده کردن و اجزای معیوب را عوض یا تعم ...
اصلاح کردن، برطرف کردن، جبران کردن، تصحیح کردن، یکسو کردن سایر معانی: درست کردن، راست داشت کردن، سهی کردن، ویراستن، سامان دادن، (شیمی) دو تقطیری کردن، دوباره تقطیر کردن، (برق) یکسو کردن، (بر ...
برنامهای که برای یافتن و رفع اِشکالهای احتمالی موجود در یک یا چند برنامۀ دیگر ساخته شده باشد و کارش را بهصورت خودکار یا معمولا با کمک یا نظارت برنامهنویس انجام دهد [ر ...
واژههای مصوب فرهنگستان