روشن، پیدا، نا پیدا، شفاف، فرانما، نور گذران، پشت نما سایر معانی: (آنچه که از ورای آن می توان دید) ترا نما، ترا پیدا (در برابر: نور تراو translucent)، نازک، بدن نما، واضح، مبرهن، آشکار، هوید ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مخلوطی از دو یا چند عنصر که در آن اتمهای مخلوط بهطور کاتورهای در جایگاههای شبکۀ بلور قرار میگیرند [فیزیک]
واژههای مصوب فرهنگستان
مربوط یا شبیه به بلور یا مرکب از بلورها [شیمی]
← مواد اَریخت [مهندسی بسپار]
← مواد اَریخت [مهندسی مواد و متالورژی]
ساختار سنگی متشکل از بلورهای بسیار ریز که بلورینگی آن را با ریزبین/ میکروسکوپ الکترونی میتوان مشاهده کرد [زمینشناسی]