مربوط یا شبیه به بلور یا مرکب از بلورها
(~.) [ معر - فا. ] (ص نسب.)۱- منسوب به بلور، ساخته شده از بلور، بلوری.۲- جلیدیه. ؛ دست ِ ~ دستی که مانند بلور صاف و شفاف است.
فرهنگ فارسی معین
[ بُ ] (ص نسبی) منسوب به بلور. ساخته شده از بلور. بلوری. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به بلور شود: همه کاخ او پر ز بیگانه دید نشستش بلورین یکی خانه دید.فردوسی. راست پنداری بلورین جامهای چینیان ...
لغتنامه دهخدا
[زمینشناسی] درجۀ بلوری شدن سنگها بهویژه سنگهای آذرین|||[شیمی] میزان جهتگیری زنجیره مولکولهای بینظم در طول زنجیره بسپار بهصورت طرحهای تکر ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[ غَ رِ بُ ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) پیاله و قدح شراب که آن را از بلور ساخته باشند: شکسته دل تر از آن ساغر بلورینم که در میانهٔ خارا کنی ز دست رها.خاقانی.
ساختار سنگی متشکل از بلورهای بسیار ریز که بلورینگی آن را با ریزبین/ میکروسکوپ الکترونی میتوان مشاهده کرد [زمینشناسی]
کاربر گرامی، میتوانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.