بد خلق، اذیت کننده سایر معانی: بدسیرت، بدقلق، -2 سرسخت، لجوج، لجباز، سمج، onery : عادی، معمولی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(امریکا - خودمانی) قرص نیرو بخش، قوتی، داروی انگیزان، قرص محرک
(آمریکا - خودمانی) ترشرو، تندخو، بد خلق، عبوس، اخمو، دمغ
حساس، تند مزاج، زود رنج، نازک نارنجی، دل نازک سایر معانی: (وضعیت و غیره) حساس، (محل زخم یا ضرب دیدگی) حساس، زود درد، دردناک
افزارهای در سر پیشین میللنگ که برای کاهش لرزشهای ناشی از حرکت رفتوبرگشت پیستون طراحی شده است [قطعات و اجزای خودرو]
واژههای مصوب فرهنگستان
چرختسمهای که به سر پیشین میللنگ نصب میشود و اجزای مختلف موتور مانند پمپ آب و دینام و فرمان هیدرولیک را ازطریق تسمه به حرکت درمیآورد [قطعات و اجزای خودرو] ...
یاتاقانگردی که بر روی محور اصلی قرار دارد و در یاتاقان ثابت میللنگ میچرخد [قطعات و اجزای خودرو]