ornery
معنی
بد خلق، اذیت کننده
سایر معانی: بدسیرت، بدقلق، -2 سرسخت، لجوج، لجباز، سمج، onery : عادی، معمولی
سایر معانی: بدسیرت، بدقلق، -2 سرسخت، لجوج، لجباز، سمج، onery : عادی، معمولی
دیکشنری
جادوگری
صفت
orneryاذیت کننده
grumpy, choleric, grouchy, ornery, cantankerous, dyspepticبد خلق
ترجمه آنلاین
دلهره
مترادف
cantankerous ، contemptible ، crabby ، cranky ، crusty ، difficult ، disagreeable ، grouchy ، grumpy ، hard nosed ، ignoble ، ill tempered ، irritable ، nasty ، obstinate ، quarrelsome ، rotten ، sour ، surly ، testy ، unfriendly ، vicious