[سینما] افزایش سرعت موتور - سرعت زیاد دوربین
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(به ویژه گفتار و نوشتار) آب و تاب، پیچ و خم، ادا و اطوار
میللنگ بیشدامنه [قطعات و اجزای خودرو] میللنگی که بهدلیل بزرگتر بودن بازوی لَنگ باعث افزایش دامنۀ جابهجایی پیستون در سیلندر میشود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[سینما] کاهش سرعت موتور - کند چرخان
تند، زننده سایر معانی: (رفتار و سخن) نیش دار، تلخ، پرطعنه، سوزان
تندی، رنجش، شدت سایر معانی: ترشرویی، تلخی، اوقات تلخی، خشونت، عصبانیت، نیش داری، زخم زبان
بد خلق، چموش، بد اخم سایر معانی: کج خلق، دعوایی، زود خشم، تندخو، گهگیر، ناتو، بد قلق
خل، دیوانه بی ازار سایر معانی: (عامیانه)، دیوانه، روانی
صلیب، چلیپا، اختلاف، نا درستی، حد وسط، خاج، تقاطی، دورگه، چلیپایی، تقاطع کردن، گذشتن، قطع کردن، کج خلقی کردن، عبور کردن، قلم کشیدن بروی، روبرو شدن، دورگه کردن، تلاقی کردن، پیوند زدن سایر معا ...
تند، سخت، خشن، پوسته مانند سایر معانی: بد خلق، بد ادا، ترشرو، دارای زخم زبان، پوسته دار، پوسته زا، رویه ای
متعصب، شخص متعصب، شخص متعصب، پرتعصب، دارای احساسات شدید، دارای روح پلید، خرافات پرست، خرافاتی، دیوانه سایر معانی: افراطی، زیاده رو، تندرو (در امور سیاسی و مذهبی و غیره)، جزمی (fanatical هم م ...
[عمران و معماری] کفشک