معنی

تند، سخت، خشن، پوسته مانند
سایر معانی: بد خلق، بد ادا، ترشرو، دارای زخم زبان، پوسته دار، پوسته زا، رویه ای

دیکشنری

خرگوش
صفت
rough, harsh, bearish, tough, coarse, crustyخشن
hard, difficult, tough, strict, rigid, crustyسخت
spicy, steep, fast, sharp, harsh, crustyتند
crustyپوسته مانند

ترجمه آنلاین

پوسته دار

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.