شمارش معکوس، لحظات اخر سایر معانی: وارو شمار (شمارش اعداد به طور معکوس مثلا از صد تا صفر برای نشان دادن زمانی که به لحظه ی پرتاب موشک و غیره باقی مانده است)، میزان کردن ساعت [برق و الکترونیک ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اغاز، جشن فارغ التحصیلی سایر معانی: آغاز، شروع، بدو، جشن پایان تحصیلی، جشن فاره التحصیلی [ریاضیات] ابتدا، آغاز
(ارتش) ساعت صفر، هنگام آغاز (عملیات)، آغاز هنگام، سر هنگام، هنگام حمله یا حرکت تعیین شده قبلی، لحظه شروع ازمایشات سخت، لحظه بحرانی