تصحیحی [مهندسی نقشهبرداری] مربوط به تصحیح
واژههای مصوب فرهنگستان
اقدام اصلاحی [مهندسی محیط زیست و انرژی] [مدیریت-مدیریت پروژه] اقدامی مستند برای بازگرداندن روند اجرای پروژه به مسیر برنامۀ مصوب|||[مهندسی محیط_زیست و انرژی] چارهجویی و بهکارگیری ...
[کامپیوتر] پشتیبانی اصلاحی ؛ عمل تشخیص جداسازی و تصحیح خرابی ها پس از وقوع آنها ؛ نگهداشت اصلاحی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نگهداری تصحیحی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از انواع نگهداری نرمافزار که در آن اِشکالهای مشاهدهشده در سامانه را با ایجاد تغییرات یا اصلاحاتی رفع میکنند ...
[سینما] صافی تصحیح دمای رنگ
دارای خاصیت درمانی، علاج بخش، شفاء بخش سایر معانی: درمانی، معالج، درمان بخش، شفا بخش، علاج، چاره
مقوی، اعاده کننده، تجدید یا مسترد کننده سایر معانی: وابسته به بازگردانی یا اعاده، (سلامتی یا نیرو و غیره) نیرو بخش، سلامتی آور، احیاگر، بازآور، به هوش آور