[عمران و معماری] جابجا کردن - حمل [زمین شناسی] باربری بانوارنقاله کاربردنوارنقاله درقسمتهای مختلف معدن بسیارمتداول است.ازاین وسیله می توان برای باربری درتونل های افقی،تونلهای مورب،بیرون معدن ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
وکالت، نمایندگی، هیات نمایندگان سایر معانی: گروه نمایندگان، هیئت نمایندگی، سپارش، گزینش (به نمایندگی)، محول سازی، واگذاری، تفویض (اختیار و غیره) [حقوق] نمایندگی، هیأت نمایندگی، اعزام نماینده ...
حامل، وسیله نقلیه، حمل و نقل، بارکش، ترابری، ترابری کردن، نقل و انتقال دادن، بردن، حمل کردن، از جا در رفتن، از خود بیخود شدن سایر معانی: ترا بردن، ترابرد کردن، باربری کردن، حمل و نقل کردن، ا ...