تراکم [حملونقل درونشهری - جادهای] فشردگی ذرات خاک
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] چین تراکمی یک نوع چین تقریبا همزمان با رسوبگذاری که در اثر تراکم یا فشردگی تفریقی مواد رسوبی بر روی سنگ مقاوم تر، یک ساختمان زیر سطحی مانند یک تپه دفن شده یا یک چین یا گسل فعال ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[عمران و معماری] چکش تراکم [زمین شناسی] چکش تراکم
[زمین شناسی] شاخص فشردگی
کالبد
compressing expanding کامپیوتر : انبساط تراکم [کامپیوتر] انبساط تراکم [برق و الکترونیک] فشرده - بازسازی فرایند متراکم ساختن یا کاهش گستره ی دینامیکی سیگنال موسیقی یا صدا ( نوعاً در محل فرستن ...
راهی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
نردبانی که ازعرشه باطاق کشتی میرود
[ریاضیات] رابطه ی لنگه، رابطه ی همراه
خوش برخورد، قابل معاشرت، شایسته رفاقت سایر معانی: خوش مشرب، معاشرتی، خونگرم، خوش صحبت
وابسته به همراهان یا یاران، بهم پیوسته دراثر اتحاد واشتراک، مصاحب
گروه، جمعیت، دسته، انجمن، شرکت، گروهان، هیئت بازیگران، همراه کسی رفتن سایر معانی: همدمی، مجالست، همنشینی، مصاحبت، انس، الفت، گروه (که به منظور خاصی تشکیل شده باشد)، شرکا، مهمان، مهمانان، هم ...