معنی

گروه، جمعیت، دسته، انجمن، شرکت، گروهان، هیئت بازیگران، همراه کسی رفتن
سایر معانی: همدمی، مجالست، همنشینی، مصاحبت، انس، الفت، گروه (که به منظور خاصی تشکیل شده باشد)، شرکا، مهمان، مهمانان، هم صحبت، یار، (ارتش) گروهان، (کشتی) ناویان (افسران و ملوانان و جاشویان) (ship's company هم می گویند)، (قدیمی) همراهی کردن، ملازمت کردن، (قدیمی - با: with) هم نشینی کردن، الفت داشتن با، (قرون وسطی) اتحادیه صنفی، شرکت مخفف ان co میباشد، مصاحبت کردن با
[حقوق] شرکت، گروه، دسته
[نساجی] کمپانی - شرکت